شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

صبح زود دختر را بردم مدرسه . بعد رفتم به اون مال سر بزنم . بعد رفتم کتابخانه ببینم شرایطش چطور است . بعد رفتم یادگار . کامرانیه . روما سنتر و برف بود . شلوغ بود حکیم و تو ترافیک بدی ماندم . تونل نیایش رفتم . صدر . کامرانیه و برف بود و لیز بود . روما سنتر بسته بود . رفتم تجریش . رفتم امام زاده صالح . ماشین را توی پارکینگ پارک کردم و رفتم اونجا . بعد برگشتم . دنبال دختر رفتم . اومدم خانه . همسر زنگ زد و خوابم میاد . سه تا نان تست خوردم . با تخم مرغ آبپز و گوجه فرنگی و خامه و مربا و کمی کره . شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 18 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 1:51

همش فکر می کنم کجای کارم اشتباه هست و چیو بقیه می دونن که من نمی دونم . همش نگرانم که نکنه دیر متوجه بشم و بدخواهی اطرافیانم هم داره روانم رو بهم می ریزه و اگه همسر تحت تاثیر قرار نمی گرفت مشکلی نداشتم .همسر زنگ زده که پسر بیاد خونه . باز الان سر سحری خوردن شروع کرد از من ایراد گرفتن . این که تو نمی تونی و تو بلد نیستی و بچه رو تو گارد داره و از این مزخرفاتی که روان من رو بهم می ریزه و روان خانواده هم بهم می ریزه و میدونم که حرف خودش نیست و کی روش تاثیر داره و خودش هم روحش خبر نداره و من دارم اذیت میشم . خانواده داره اذیت میشه وراه حل پیدا نمی کنم و چطور راه حل مشکلم رو پیدا کنم شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 16 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 1:51

لرزش ماهیچه های دستم را حس می کنم .لرزش قلب و ماهیچه های بدنم رو حس می کنم . حال بدیم رو حس می کنم شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 19 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 1:51

دختر گشنه هست و همسر غذا نمی خواد . این چه وضعی هست . میل ندارم . ساعت سه است . با دست نه با دستمال داریم . اینهمه بدخواهی از کجا میاد ؟ میگه . میگه ظرفیت من پر هست ؟ چه ظرفیتی ؟ باید چکار کنم ؟ از دیشب حالت بد هست . از اتاق اومدم بیرون مسیرم عوض شده .

شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 17:29

آیا بگم ؟ حالم درست نیست . ولم کن . برو غذا بخور . اینهمه درد . اینهمه مشکل . چه اتفاقی داره می افته ؟ دوران بارداری . محضر . چه باید بکنم ؟ مشکل چیست ؟ چه حرف هایی زده میشه ؟ سالگرد پدر و حرف پسر و این که من باید کنار پسر باشم و این حرف را گفته بودن به پسر و کباب دیگی هم دوست ندارم بخورم .

شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 17:29

صبح زود دختر را بردم مدرسه . بعد رفتم به اون مال سر بزنم . بعد رفتم کتابخانه ببینم شرایطش چطور است . بعد رفتم یادگار . کامرانیه . روما سنتر و برف بود . شلوغ بود حکیم و تو ترافیک بدی ماندم . تونل نیایش رفتم . صدر . کامرانیه و برف بود و لیز بود . روما سنتر بسته بود . رفتم تجریش . رفتم امام زاده صالح . ماشین را توی پارکینگ پارک کردم و رفتم اونجا . بعد برگشتم . دنبال دختر رفتم . اومدم خانه . همسر زنگ زد و خوابم میاد . سه تا نان تست خوردم . با تخم مرغ آبپز و گوجه فرنگی و خامه و مربا و کمی کره . شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 17:29

باز همسر بهم ریخته است . باز من رو بهم ریخته است و باید چکار کنم ؟ شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 2:49

مریم اینجاست و من گرفتم خوابیدم و دختر هم خوابید و فقط تست تصویری زد . چقدر این خوابه خوب بود . همسر نیست و گفتم که به مشاور چه پیام داده و گفتم که حساب و کتاب طلا ها را بیار و دلم غصه داره و احساس بدی دارم .

شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 2:49

چقدر حس خوبی داشت یادآوری هفته ای که گذشته بود و نوشتن کارهایی که کرده بودم . زود رفتم غذای پرنده خریدم و رفتم دنبال دختر . اومدم خانه . لباس شستم . ماشین ظرفشویی را مرتب کردم . کلاس دختر برگزار شد . پرنده ام دو تا تخم بالای کتابخانه گذاشته است. ماکارونی درست کردم . دختر از پول های خودش خرج کرده بود . به همسر گفتم که چه لازم دارم . همسر باز حالش بد هست و می دونم به خاطر کی هست و چرا داره این اتفاق می افته و نمیخوان که ما بریم خونه عمه . کم کم دارم به این فکر می کنم که نمی خوان ما به جایی برسیم ؟ آیا بدخواه ما هستن ؟ چرا داره این اتفاق می افته ؟ آیا چشم دیدن ما را ندارن ؟ چی شده ؟ کم کم دارم شک می کنم به این که چشم دیدن من رو ندارن و بد من رو می خوان . واقعا مانده ام که باید چکار کنم ؟ شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 2:49

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ به آنان گويند با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد سوره ۱۵: الحجر آیه 46 شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس...
ما را در سایت شنبه بيست و هفت بهمن ، تب شديد دختر و غيبت از كلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiblah بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 20:47